معرفینامه
من کیستم؟
فارغ از کلیشههایی که بارها تلاش کردهام در معرفی خود به کار گیرم، باید بگویم که نمیدانم. اگر بخواهم طبق قراردادهای اجتماعی، مانند “هویت فردی” و “زمان تولد” و… خود را معرفی نمایم،میگویم:
مرا علیرضا زارعی ظفرآبادی نامیدهاند که در تاریخ سیزدهم مهر ماه هزار و سیصد و هفتاد و هفت شمسی چشمانم به این جهان باز شده است. در دانشگاه رشتهی طب را برگزیدم و اکنون وارد ترم آخر شدهام.
اما اینها چیزی جز یک مشت قرارداد و رویههای اجتماعی برساخت بشر نیست که انعکاسی از نحوهی مواجههی او با چالشها و نیازهای خود و جوامع اویند. چه کسی گفته که “من” واقعا وجود دارد؟ اصلا “هویت” چیست؟ حال چه رسد که بخواهند نامی بر آن بگذارند.
یا به من بگویید، زمان چیست؟ اصلا آیا زمان وجود دارد؟ یا لااقل شیوهای که ما در زیست خود آن را تجربه میکنیم، چه نسبتی با واقعیت وجودی زمان دارد؟ حال چه رسد که بخواهند تاریخ و ساعتی برای تولد یک فرد در نظر بگیرند؟
بگذارید صادق باشم. پاسخ هیچ یک از این سوالات را ندارم و مانند مرغی سرکنده در جستجوی جوابی روشنگر که دست کم، این طوفان سردرگمی مرا کمی فروبنشاند، به این سو وآن سو میروم:
میخوانم، میشنوم، میبینم، میپرسم، میبویم، میخورم، مینویسم و دست به بسیاری از افعال مرتبط با زبان انسان میزنم تا مگر اندکی از نادانی خود بکاهم.
به زبان اشاره داشتم چون نمیتوان انسان را بدون زبان، انسان انگاشت و گویی زبان است که از او موجودی چنین ساخته است.
این وبسایت گزارشیست از سردرگمی و جستجوی من. خوشحال میشوم که در این کندوکاو همراهیم کنید.
پینوشت
از آنجا که نگاه انسان نسبت به خود و جهان پیرامونش مدام در تغییر است، انتظار ندارم که همواره با تعصب، پای هر موضعی که امروز دارم بایستم. بنابراین سعی دارم با نگاهی نقادانه به خود و جهان و دیگران این جستجو را ادامه دهم و از هر تغییری که متناسب با طبیعت من باشد چشم پوشی نکنم. بدین ترتیب این معرفینامه نیز در طول زمان دچار تحولاتی خواهد شد که شاید اکنون حتی فکرش را هم نکنم.