روان چیست؟ تنها میتوانم پاسخی کوتاه به این پرسش عظیم بدهم: “هنوز نمیدانم“.
و دقیقا به همین خاطر است که سلسلهای از مطالعات را پیرامون موضوع روان انسان آغاز کردهام. نمیدانم که ماجراجویی در این مسیر نامعلوم و مهآلود مرا به چه سرزمینهایی خواهد برد و نمیدانم که این سفر تا به کی ادامه خواهد داشت. این مجموعهی نامنظم گزارشیست از کندوکاو سالهای قبل و بعد من دربارهی چیستی روان و چگونگی سازوکار آن که در آن امیدوارم هر روز بیش از پیش خویشتن خویش را بشناسم. فعلا نمیخواهم خود را محدود به روشی خاص کنم و ادعا ندارم که اندیشههای مطرح شده در این نوشتهها حق مطلقاند و در صحتشان شکی نیست اما مایلم چند اصل اساسی را رعایت کنم:
1. کنجکاو بمانم و تا جایی که از دستم برآید به دیدهی شک و نقادانه به ایده های گوناگون اندیشمندان تاریخ بنگرم. زیرا فکر میکنم قانع شدن زود هنگام خود سدیست در برابر میل انسان به یادگیری
2. روز به روز بر تعداد سوالات و دقت خویش در پرسش هرکدام بیفزایم. زیرا اگر با مطالعه ی بیشتر پیرامون هر موضوع خاص تعداد و کیفیت سوالات مرتبط با آن افزایش پیدا نکند، گمان نمیکنم فهم درستی از موضوع حاصل شده باشد.
3. از تغییر نهراسم. چرا که مواجهه با ایده های شک برانگیز گوناگون یا میتواند فرد را در لاکی از تعصب فرو برد که در برابر هر اندیش ی تازه موضعی دفاعی بگیرد و آن را پس بزند یا او را با دنیایی جدید از پرسشها و ایدههای روشنگر آشنا سازد.
4. بپرسم. همین.
در ادامه فهرست این مجموعه نوشته را در دسترس میگذارم.